|
آئين ها و رسم و رسوم ها
آيين سنتي و مذهبي قالي شويان ۲۰۰هزار زاير و هياتهاي مذهبي از نقاط مختلف كشور روز جمعه در مشهد اردهال كاشان برگزار شد.
طي اين مراسم به عنوان ميراثي ماندگار در دومين جمعه از مهر ماه جمعي از شخصيتهاي مذهبي، كشوري و لشگري در جوار بارگاه امامزاده سلطانعلي بن امام محمد باقر(ع) حضور داشتند.
روستاي "اردهال" يا "اردهار" در فاصله ۴۰كيلومتري غرب كاشان و در محور ارتباطي كاشان دليجان واقع است.
اين منطقه به لحاظ قرار گرفتن قتلگاه امامزاده سلطانعلي بن امام محمد باقر(ع) از اهميت ويژهاي نزد شيعيان و به خصوص مردم متدين كاشان برخوردار است.
در اين منطقه كه يك سوي آن به شهر تاريخي و مذهبي "نراق" ميانجامد، نيايشگاههايي كوهستاني در رشته كوهها و ارتفاعات وجود داشته و به همين دليل مركزيت منطقه اردهار يا اردهال به معناي كوه و يا رشته كوه مقدس ناميده شده است.
اردهال پس از شهادت حضرت سلطانعلي بن محمدباقر(ع) به دست اشرار به مشهد اردهال و به سبب آيين هرساله شست و شوي تخته قالياي كه پيكر پاك آن شهيد بر روي آن شست و شو شده و بنا بر روايات تاكنون نگهداري ميشود، به مشهد قالي معروف شده است.
امامزاده سلطانعلي فرزند بلافصل امام محمد باقر(ع) در اوايل قرن دوم هجري به دعوت اهالي مردم فين و كاشان به منظور ترويج دين مبين اسلام عازم اين منطقه شد.
اين حضرت پس از يك جنگ نابرابر به مدت ۱۳روز سرانجام همانند جدش سيدالشهدا(ع) در صحنهاي شبيه به كربلا به همراه جمعي از ياران خود به شهادت رسيد.
پس از رسيدن خبر شهادت امامزاده سلطانعلي(ع) به فين و چهل حصاران (كاشان فعلي) مردم اين مناطق پياده و سواره و با چوب و چماق خود را به قتلگاه شهيدان اردهال رساندند.
اين عاشقان ولايت و امامت پيكر پاره پاره شده حضرت را براي غسل دادن از قتلگاه به سوي نهري كه اكنون به نهر "شاهزاده حسين" معروف است حمل كردند و پس از تشييع و اقامه نماز بر پيكر آن حضرت وي را با احترام به خاك سپردند.
فينيها پس از خاكسپاري براي خونخواهي حضرت قيام كردند و با چوب و چماق به تعقيب قاتلان و دشمنان آن حضرت پرداختند و با خود عهد كردند كه هر سال در دومين جمعه فصل پاييز كه مصادف با روز خاكسپاري امامزاده سلطانعلي(ع) است به پابوس آن حضرت آمده و اين واقعه را با برگزاري مراسم قاليشويان زنده نگه دارند.
نويسنده "تاريخالايمان قم" با اشاره به سنت قالي شويان در روز موعد قاليشويي يادآور ميشود: هر طايفهاي(فين و خاوه و چهل حصاران) در اين روز به وراثتي كه دارند قالي را گرفته و در آب ميكشند.
امروز جمعه بر آمدن آفتاب خيل عظيمي از ارادتمندان و مردان و جوانان در حاليكه لباس سياه و عزا بر تن و چوبهاي دستي تراشيده در دست داشتند و ريش سفيدان و بزرگان دسته در جلو كنار جوي آب ايستاده بودند با شعارهاي حسين، حسين كه تداعيگر عاشورا است و چرخاندن چوبهاي دستي در بالاي سر خود، فاصله حدود ۸۰۰متري ميان دو امامزادگان حضرت سلطانعلي(ع) و امامزاده حسين (ع) از فرزندان امام زينالعابدين(ع) را به طرف آستانه مقدسه امامزاده سلطانعلي(ع) طي كردند.
پس از ورود دسته عزادار به صحن آستانه، ديگر عزاداران و زايراني كه از شهرها و مناطق اطراف به مشهد اردهال آمده بودند به ياد مصايب كاروان كربلا و اباعبداللهالحسين(ع) به سينه زني و نوحهخواني پرداختند.
بعد از پايان نوحهخواني و عزاداري، دسته فينيها با بالا بردن چوبهاي تراشيده خود و حركت دادن آنها با شعار يا حسين يا حسين در ميان صحن و جمعيت عزادار به چرخش درآمدند.
در همين حال جمعي از مردم خاوه(روستايي در نزديكي امامزاده) كه داخل بقعه و در كنار ضريح مطهر امامزاده حضور دارند قالي پيچيده شده را همچون نگيني در بر گرفته و به عزاداري ميپردزند.
در اين احوال عدهاي از چوب به دستان فيني براي در اختيار گرفتن قالي آغشته به خون كه نمادي از خفتگاه شهيد اردهال است همراه با معتمدان و ريش سفيدان خاوه به سوي صحن و در حرم امامزاده(ع) حركت ميكنند.
شور و هيجان عزاداري در هنگام تحويل قالي به اوج خود رسيده و اين گروه عزادار پس از تحويل گرفتن قالي به ميان جمعيت بازگشتند.
پس از عزاداري در ميان جمعيت فينيها كه قالي را بر دوش دارند، براي غسل و شستشو در حالي كه پيشاپيش آنها چوب به دستاني در حركتند، از سمت صحن صفا آستانه خارج شد و به همراه خيل عزاداران به سوي نهر جنب بقعه شاهزاده حسين(ع) بار ديگر به حركت در آمدند.
در كنار اين نهر عزاداران دور قالي حلقه زده و در حاليكه سر چوبهاي خود را وارد آب نهر ميكنند قطرات آب باقيمانده بر سر چوب را روي قالي ميپاشند و قاتلان و دشمنان حضرت سلطانعلي(ع) را لعن ميكنند.
پس از شستشوي اين قالي مقدس آن را بر دوش گرفته و در حالي كه شعار يا حسين از ته دل بر ميكشند با چرخش دوباره چوبهاي خود و انجام نوحهخواني و سينهزني از گذرگاه شرقي آستانه وارد صحن موصوف به صحن فينيها ميشوند.
پس از ورود به صحن و چند بار چرخيدن به دور صحن در نهايت قالي شسته شده را به بزرگان خاوه كه در انتظار تحويل گرفتن آن هستند طبق سنت هر ساله تحويل ميدهند.
آيين قالي شويان اگر چه پس از سخنراني يكي از شخصيتهاي مذهبي پايان يافت ولي تا غروب امروز جمعه با موجي از زايران و جمعيت عزادار روبرو است كه به رغم مشكلات راه ارتباطي مشهد اردهال به كاشان و مشهد اردهال به دليجان به زادگاه خود باز ميگردند.
آيين قالي شويان از ۱۳۰۰سال پيش تاكنون هر ساله در دومين جمعه مهر ماه و با حضور جمعي از قشرهاي مختلف مردم سراسر كشور به ويژه اهالي منطقه برگزار ميشود
(يكي از سنن ديرين مردم فين كاشان، از قرون اوليه اسلامي تاكنون، مراسمي است به نام «قالي شويان» كه در نزديك ترين جمعه به روز17 مهر ماه در مشهد اردهال كاشان به ياد شهادت سلطان علي فرزند امام محمدباقر (ع) برگزار مي شود.
از چند روز قبل، سيل جمعيت از قبيل پير، جوان، زن و مرد براي شركت در اين آيين به مشهد اردهال هجوم مي آورند.
در صبح اين روز هزاران تن ازفيني هاي چوب به دست (اهالي فين كاشان) در محل چشمه ي آبي كه در كنار بقعه شاهزاده سلطان حسين قرار دارد (محل شستن قالي) گرد هم مي آيند و با شعار ياحسين ياحسين به طرف مرقد سلطان علي بن محمدباقر (ع) حركت مي كنند و در صحن «صفا» همراه با سايرين و با حضور چند تن از علماء و شخصيتهاي مذهبي مراسم را با تلاوت آياتي چند از قرآنمجيد آغاز مي كنند. در ادامه مردم به نوحه خواني و عزاداري مي پردازند و پس ازدقايقي چند فيني هاي چوب به دست يكي از قالي هاي داخل حرم را جهت شستن از خدامامامزاده تحويل مي گيرند. سپس قالي را لوله كرده و بر دوش مي كشند و با حمايت چوبهاي خود آن را از صحن «صفا» خارج مي نمايند و در حالي كه الم و كتل هايي در جلو حمل مي نمايند حسين حسين گويان، قالي را به طرف چشمه آبي كه در كنار بقعه شاهزاده سلطان حسين روان است مي برند. سپس قالي شويان قالي را به آب انداخته، چوبهاي خود رابه آب زده و قالي را خيس مي كنند و بعد از دقايقي چند در حالي كه قالي خيس را درپناه چوبهاي خود سر دست گرفته اند حسين حسين گويان به طرف محل برگزاري مراسم «مرقدسلطان علي بن محمدباقر (ع) » برمي گردند و در «ايوان سرداري» (در ورودي حرم) به خدام تحويل مي دهند. هنگام تحويل قالي مراسم به اوج خود مي رسد. قالي شويان يكپارچه شور و هيجان بر سر و روي خود مي زنند. زيرا دلشان رضا نمي دهد كه قالي راتحويل دهند و پس از دقايقي عزاداري مراسم پايان مي پذيرد.
اين قالي سمبل جنازه مطهر امامزاده است و قالي شويان همانند جسدي كه مي خواهند به خاك بسپارند دل نمي پوشند كه قالي را (جنازه را) تحويل دهند. در طول مراسم حمل قالي غير از اهالي فين هيچ كس ديگري حق دست زدن به قالي را ندارد و تنها با عزاداري و سينه زني مي توانند جمع قالي شويان را همراهي كنند.)
شهر كاشان به روايت تاريخ و تاريخ نويسان از آن جمله شهرهاي متعصب و وفادار به تشيع علوي است كه زبانزد خاص و عام است و حتي در فرهنگ عامه مردم اين تعصب به ولايت و نفرت از دشمنان اهلبيت را مي توان به وضوح ديد.
عيد غدير بعد ازعيد باستاني نوروز مهمترين و با ارزش ترين عيد در نزد مردم كاشان است. شور و حال وصف ناپذيري كه در اين عيد وجود دارد در اعياد ديگر همچون فطر و قربان ديده نمي شود و دليل آن همانطور كه بيان شد به خاطر عشق و علاقه اي است كه مردم اين شهر به مولا علي بن ابيطالب(ع) دارند.
در عيد سعيد غدير خم رسم بر آن است كه صبح روز عيد به ديدار و دست بوسي سادات و ذريه اميرالمومنين(ع) مي روند و با مصافحه كردن و گفتن اين عبارت درحالت ملاقات «الحمد الله الذي جعلنا من المتمسكين بولاية اميرالمومنين والائمه عليم السلام» اداي احترام به سادات مي نمايند و سادات نيز ضمن پذيرائي با شربت و شيريني و اهداء هديه اي به رسم ياد بود از مهمانان قدرداني مي نمايند.
در اين روز مردم بهترين و زيباترين لباسهاي خود را مي پوشند، خود را معطر به بهترين عطرها مي نمايند و با چهره اي خندان و شادمان به خواهران و برادران ايماني خود تبريك مي گويند. در اين روز افراد بسياري روزه مي گيرند و به مومنين قرض و اطعام مي دهند.
مردم اعتقاد دارند پولي كه به عنوان هديه از سادات گرفته اند نبايد خرج نمايند بلكه به عنوان تبرك و بركت در نزد خود نگهداري كنند.
در شب عيد غدير در مساجد و حسينيه ها مراسم جشن و سرور و مولوديه خواني برپاست. همچنين در منازل سادات و علما نيز مداحان و شاعران در وصف مولا علي(ع) و غديرخم مولوديه خواني مي نمايند.
سادات نيز چند روز مانده به عيد غدير خم اقدام به خانه تكاني و گردگيري منازل خود مي كنند و خود را آماده پذيرايي از شيفتگان ولايت علوي مي نمايند.
بنا بر مدارك و منابع و ماخذ، دوستداري اهل بيت (ع) و نيز علاقه به «آل عصمت و طهارت» در كاشان به اواخر قرن اول هجري قمري بر مي گردد كه بارزترين شواهد آن را مي توان در اجراي مراسم سوگواري و نيز نماد و نشانه هاي متعدد عزاداري پيدا كرد. مردم كاشان در قالب دستجات عزاداري در ماه محرم با تشكيل مجالس عزاداري هفتگي تحت عنوان مجالس «فوق العاده» به استقبال محرم مي روند. از نيمه دوم ذيحجه دستجات عزاداري خيابان ها، معابر و كوچه هاي هر محله را با نصب پرچم هاي مشكي، سبز، قرمز آذين بندي مي كنند. در طول اين مدت اكثر دستجات به چاپ و انتشار اعلاميه مبني بر زمان، مكان و مدت عزاداري و همچنين تعيين روز سوگواري در بازار شهر مي پردازند. غبار روبي و سياه پوش نمودن حسينيه ها، تكايا و مساجد با پرچم هاي سياه، پخش پرده ها و كتيبه ها چند روزي قبل از ماه انجام مي گيرد. به طور كلي در كاشان مجالس عزاداري از شب اول محرم شروع و تا اواخر ماه صفر ادامه مي يابد كه اوج برپايي اين مجالس از شب اول تا شب شانزدهم محرم است كه به شب «شش امام حسين (ع)» معروف مي باشد. در طول اين شب ها هيات ها در مراكز خود به روضه خواني و عزاداري پرداخته و اغلب در پايان مراسم با صرف شام از عزاداران پذيرايي مي كنند. هر دسته عزادار در حسينيه، تكيه، مسجد محله مربوطه به عزاداري مي پردازند. برخي از دستجات كه فاقد مركز يا حسينيه هستند در منازل شخصي افرادي كه براي كسب ثواب، خانه خود را به حسينيه يا تكيه تبديل مي كنند، به سوگ مي نشينند.
دسته هاي عزاداري كه تعداد آنها به بيش از سيصد دسته مي رسد در قالب دسته هاي سينه زني و زنجير زني با نام يكي از ائمه (ع) و چهارده معصوم (ع) شكل گرفته اند كه خود را غلام، و ائمه را كه هيات خود را به آن منسوب مي دهند «ارباب» خود خطاب مي كنند. هر كدام از اين هيات ها داراي تشكيلات هيات امنا يا هيات ريسه، رييس، ناظم، ميان دار و .....است . مسئله قابل توجه ديگر تقسيم كار در بين اعضا يك دسته است. صندوق دار (حساب دار) برقي، تاسيساتي، قهوه چي (چاي ريز) چاي بده، آشپز، سفره بده، (مسئول وسايل صوتي) و ديگبر (فردي كه در گذشته ديگ هاي آشپزي هيات را به نقاط ديگري مي برد) و غيره از جمله وظايفي است كه افراد عهده دار مي شوند و افرادي هم كه قادر به انجام كار اجرايي نيستند با كمك مالي و نذورات در اداره هيات خود سهيم مي شوند.
به هر حال گروهي از دسته هاي عزادار نمادها و نشانه هائي را در اختيار داشتند كه اغلب به آن شناخته مي شدند. علم، كتل، توغ جريده يا جريته، شش گوشه، نهر علقمه، شط فرات و نخل از جمله نماد هايي هستند كه در پيشاپيش هيات عزادار نشان مي شدند.
بنا بر سنتي ديرينه و نوبت از پيش تعيين شده تقريبا تمام دسته هاي عزاداري در يكي از روزهاي دهه اول ماه محرم با تشريفات و برنامه ريزي قبلي به بازار شهر رفته به عزاداري مي پردازند. كه رفتن دسته عزاداري به بازار با همياري و كمك چند دسته همجوار كه حالت رقابتي در بين آنها نباشد صورت مي پذيرد. معمولا رسم بر اين است كه شب قبل از روز بازار هيات ها در پي دعوت به حسينيه هيات كمك خواه رفته تا بتوانند 1 روز بازار با آن همنوا و هماهنگ شوند كه در پايان مراسم شب و نيز مراسم عزاداري روز بازار با شام و ناهار از عزاداران پذيرايي مي شود. ورود دسته ها به بازار از سمت دروازه دولت و بازار مسگرها و سمت پا نخل و بازار گذرنو است كه پس از طي كردن بازار و بازارچه ها در تيمچه (امين الدوله) مراسم را ختم مي نمايند.
اولين دسته عزاداري كه به بازار مي رود، دسته اي است به نام «چاووش عزا» كه در آخر ين روز ذيحجه يعني يك روز قبل از شروع ماه محرم به بازار شهر مي آيد و مردم را از فرا رسيدن ماه محرم مطلع ساخته و نيز كسبه ها و بازار را از جهت استقبال از هيات دستجات عزادار آماده مي كند. اكثر اعضا اين هيات مداحان اهل بيت (ع) هستند كه هر كدام در مسير راه اشعاري را در رثاي امام حسين (ع) و واقعه عاشورا مي خوانند. در پيشاپيش آن پيرمرد سالخورده اي كه پيراهن ، قبا، عبا و كلاه مشكي به تن مي كند و بيرق «سياه به دوش مي گيرد اين اشعار را مي خواند:
چاووش حزن غم از بيابان كربلا شد قاصد عزاي شهيدان كربلا
اين ماه منع آب رندان گشته شيعيان از ظلم اهل كوفه به مهمان كربلا
و كمي عقب تر عزاداران مرثيه خوان، اين بيت شعر را قرايت مي كنند:
محرم شد محفل به روي ناقه ها بسته همه اسباب ماتم را به سوي كربلا بسته
اين دسته عزا مربوط به محله پشت مشهد كاشان است، از سمت بازار مسگرها وارد شده در تيمچه امين الدوله مراسم خود را ختم مي كنند.
سقاها گروه ديگري از عزاداران هستند كه در طول دهه اول ماه محرم بابستن لنگي به كمر و انداختن مشك سقائي به دوش و جام هاي فلزي به دست در بازار شهر بين عزاداران ظاهر مي شوند و به سقايي ميپردازند.
تشرف به مسلك سقايي در سنين نوجواني بر اساس نيت پدر و مادر مبني بر اين كه فرزندشان هميشه سالم و تندرست بماند طي مراسمي به تشريفات خاص انجام مي گرفته است كه شرح آن از حوصله اين بحث خارج است. البته در كاشان چهار دسته عزاداري به نام دسته ي سقاها از روز اول تا چهارم محرم به بازار شهر مي آيند كه ذكر مخصوص آنها دو بيت ذيل است :
ماه عزاي خسرو لب تشنگان شد بانك مصيبت بر زمين و آسمان شد
چون خسرو لب تشنگان عزم سفر كرد يكباره اندر راه جانان ترك سفر كرد
دسته هاي ديگر هم در هنگام ورود به بازار ا شعار خاص خود را مي خوانند.
روز يازدهم محرم هزاران نفر از نقاط مختلف كشور و حتي جمعي از گردشگران كشورهاي خارجي كه طرفدار آيينها و عزاداري سنتي هستند به نوشآباد ميروند.
آيينهاي سنتي شهر نوشآباد كه در 8 كيلومتري شمال كاشان در دل كوير مركزي واقع شده از شامگاه هجدهم ذيحجه با مراسم سقاخواني در مراكز هيات مذهبي آغاز ميشود. جماعتي عزادار در حسينهها به صورت حلقههاي عزا گرد هم نشسته و با آهنگي محزون و ريتمي خاص اشعاري بينقاب و بيدروغ را در وصف واقعه كربلا قرائت ميكنند.
سقاخوانان در شامگاه 29 ذيحجه با حركت در كوچهها آغاز ماه محرم را به همگان اعلام ميكنند. سقاخواني در روز عاشورا نيز انجام ميشود. سادات هيات هاي حسيني با شالهاي سبز بر گردن پيشاپيش هيات سينهزني و به دنبال «كشتهها» و علم و «ذوالجناح» به سقاخواني ميپردازند.
از جمله آيينهاي مذهبي نوشآباد زنگ حيدري است كه با اعتقادات مردم اين خطه گره خورده است و از تقدسي خاص برخوردار است زنگ حيدري به منبر چوبي هيات حسيني بسته شده است.
خيمهكوبي و خيمهبرداري از ديگر مراسم نوشآباد است. عصر روز هشتم محرم كارواني از اسب و شتر حركت قافله حسيني در روز دوم محرم به كربلا را بازآفريني ميكند كه سپاهيان يزيد آنها را به سرزمين كربلا رهنمون ميكنند و آنگاه كه كاروان به جايگاه مخصوص خيمهها رسيد خيمههاي منسوب به اهل بيت را برپا ميكنند .
روز يازدهم محرم حماسه كربلاي 61 هجري در آيين سنتي ـ مذهبي خيل عرب تكرار ميشود. در عصر روز يازدهم محرم در جايگاه خيمهها تعزيه برپا ميشود فرزند پيامبر شهادت ميرسد و لشگريان يزيد به خيمهها هجوم ميآورند.
با تازيانه زنان و كودكان را مينوازند و با گرزهاي آتشين خيمهها را به آتش ميكشند و سرهاي بريده را بر فراز نيزهها آورده و اهل بيت مظلوم حسين(ع) را سوار بر مركب بيجهاز به اسارت ميبرند. جماعتي كه سر و روي خود را با پارچههايي مشكي پوشاندهاند و به همراهي مردان سپيدپوش.
روز يازدهم محرم هزاران نفر از نقاط مختلف كشور و حتي جمعي از گردشگران كشورهاي خارجي كه طرفدار آيينها و عزاداري سنتي هستند به نوشآباد ميآيند و در جايگاه مخصوص كه براي بازديدكنندگان درنظر گرفته شده مراسم را از نزديك مي بينند.
معرفي آران و بيدگل و كوير مرنجاب - كانون فرهنگي هنري امام زمان
شهرستان آران و بيدگل با جمعيتي بيش از 80 هزار نفر ، با دو بخش مركزي و كويرات . با سه دهستان و پانزده روستا در شمالي ترين نقطه اصفهان واقع شده است . اين شهرستان با وسعت 6051 كيلومتر مربع از شمال به درياچه نمك و استانهاي سمنان و قم ، از غرب به شهرستان كاشان ، از جنوب به نطنز و از شرق به اردستان محدود و از طريق دو جاده اصلي به كاشان و شبكه راه هاي اصلي كشور مرتبط مي شود. آب و هواي اين منطقه گرم و خشك با تابستان هاي گرم و سوزان و زمستان هاي سرد و خشك بوده و حداكثر دماي هوا در تابستان به 48 درجه سانتيگراد و حداقل برودت هوا در زمستان به 7 درجه سانتيگراد مي رسد .به لحاظ كويري بودن منطقه ، 1900 كيلومتر مربع ( 31 % درصد مساحت شهرستان ) در تپه هاي شني قراگرفته كه در اصطلاح محلي به آن بند ريگ مي گويند . در اعماق و سطح زمينهاي نواحي شمال شهرستان معادن غني و فراواني وجود دارد كه مهمترين آنها حوزه هاي وسيع نفت و درياچه نمك با وسعت 2000 كيلومتر مربع مي باشد . و در حاشيه آن ، معادن خاك رس مرغوب . شن و ماسه نرم . كائولن . سولفات سديم . سيليس . باريت و خاكهاي صنعتي وجود دارد كه در صنايع نسوز و سراميك سازي . شيشه . ريخته گري . مواد شويند ه. آلياژها و صنعت پزشكي در داخل وخارج كشور كاربرد فراواني دارد.نواحي مرزي آران و بيدگل به علت شرايط نامناسب خاك و كمبود آب رونق چنداني نداشته به ويژه با خشك بودن قناتهاي منطقه ، اكثريت اهالي به قالي بافي روي آورده ، به طور ي كه بر اساس سرشماري 1370 تعداد دارهاي قالي شهرستان آران و بيدگل بيش ازده هزار دستگاه بوده است . آنچه درباره پيشينه آران و بيدگل مي توان گفت اين است كه پس از ويراني شهر باستاني سيلك (كه تمدن 7 هزار ساله دار د ) د راثر حوادث و تحولات گوناگون ، آباديهاي كوچك و بزرگي به صورت قلعه و حصار پديد آمد و منطقه وسيعي به نام چهل حصاران شهرت يافت ، سپس هر يك از قلعه ها به مناسبتي نامگذاري شد . اصل واژه « آران » از » آرين » (نام ديگر قوم آريا ) و به معناي جايگاه مقدس ، مكان گرمسير و ... است. و « بيدگل » تغيير يافته ( بي بي گل) ،( ويگل) و (بي گل) مي باشد . زبان مردم اين شهرستان فارسي رايج اما داراي لهجه هاي متفاوتي است و زبان محلي آران و بيدگل در زمره زبانهاي پهلوي قديم به شمار مي رود .در باره دين و آئين مردم آران وبيدگل تا زمان ظهور مكتب اسلام اطلاع چنداني در دسترس نيست اما قرائني همچون آثار باقي مانده از آتشكده نياسر و ... د راطراف كاشان مي تواند دليلي بر زرتشتي بودن آئين مردم منطقه باشد اما آنچه مسلم است با طلوع خورشيد اسلام ساكنان اين منطقه از جمله اولين مناطق مركزي بودند كه به اسلام گرويد ند و از همان قرون اوليه به خاندان رسالت و امامت عشق و علاقه ورزيده اند . قرار گرفتن آران وبيدگل در ميان شهرهاي مذهبي ري ، قم و كاشان و نيز مهاجرت واقامت سادات و علويان از حجاز و عراق به اين مراكز و وجود بقاع متبرك و زيارتگاهها در اين شهرستان از نشانه هاي آشكار گرايش به اسلام محمدي ، تشيع عليوي و مذهب جعفري بوده است . ساكنان كوير به طور عام و به ويژه اهالي آران و بيدگل مردماني مهربان ، قانع ، ميهمان نواز ، مقاوم و خدا جويند . از دسترنج خويش مي خورند و همواره درامور خير پيشقدم مي باشند . حضور در زيارتگاهها وامام زاده ها ، زيارت اهل قبور و برپايي مجالس و محافل ديني از رسوم پسنديده مردم اين منطقه است . سابفه تشيع و ريشه هاي عميق اعتقادي مردم و ارتباط قوي و استوار آنان با علما ورهبران ديني در حوزه علميه قم ، از مهم ترين عوامل زمينه ساز در ايجاد حركتهاي انقلابي بوده است . با آغاز نهضت بزرگ 15 خرداد ، اين منطقه نيز دوره هاي سخت مبارزه و مقاومت را با سر بلند ي و افتخار پشت سر گذاشته و از آن پس با جانبازيها و رشادتهاي كم نظير خود نقش مهمي ايفا نموده است به گونه اي كه شمار بالاي شهداء ، مفقودين و ايثارگران شهرستان مؤيد حماسه آفريني هاي مردم اين خطه است . آمار ايثارگري شهرستان بد ين شرح مي با شد: تعداد رزمنده 500 نفر . تعداد شهيد و مفقودالاثر 720 نفر . تعداد جانباز 1450نفر و تعداد آزاده 82 نفر است.وجود شخصيتهاي بزرگ علمي ، فرهنگي و ادبي آران و بيدگل ، شاخصه مهم ديگري در بازيافت پيشينه و هويت مذهبي اين شهرستان است . برپايي حوزه هاي درسي ، تربيت و پرورش انديشه هاي ديني و مراودت و معاشرت عالمان شهرستان با بزرگان عصر خود ، موجب فراهم شدن فضايي معنوي و بستري مناسب براي رشد و شكوفائي انديشه و استعداد طالبان معرفت بوده است . وضعيت علمي و آموزشي شهرستان از نظر آماري شامل 115 مدرسه . 2 دانشگاه ( پيام نور و مركز آموزش جامع علمي كاربردي دكتر عظيمي آراني ) ،2 حوزه علميه برادران و 1 حوزه علميه خواهران مي باشد.تعداد دانشجويان اين شهرستان در مقاطع مختلف به قرار زير است :تعداد كل 5000 نفر (كارداني 15% ، كارشناسي 60% ، كارشناسي ارشد 18% . دكتراي حرفه اي 5%، دكتراي تخصصي 2% ) است .
آثار و ابنيه تاريخي
همجواري شهرستان آ ران و بيدگل با تپه هاي سيلك (نخستين خواستگاه مدنيّت يا شهرنشيني در جهان) با سابقه ي 7000 سال كه شهر نشينان سيلك را پس از ويراني به آباديهايي كه بعدها به چهل حصاران عنوان يافت سكني بخشيد نشان از قدمت و سابقه ي ديرينه ي زندگي و حيات در اين خطه ي كويري است.وجود آثار و ابنيه ي تاريخي فراوان از دوره هاي مختلف، بيانگر آن است كه شهرستان آران و بيدگل ، شهري تاريخي و داراي آثار و ابنيه ي باقيمانده از آن دورانها مي باشد. برخي از آثار به جا مانده به شرح ذيل مي باشد:
نام بنا: بقعه ي حضرت محمّد هلال ابن علي(ع) قدمت: سلجوقي كاربرد: زيارتي تزئينات: كاشيكاري
جاذبه هاي گردشگري:
در كنار آثار و ابنيه ي تاريخي و جاذبه هاي طبيعي شهرستان كاشان ، كه همواره پاي ميهمانان و گردشگران خارجي و داخلي را بدانجا مي كشاند وجود طبيعت رازناك كوير و پهنه ي سفيد پوش درياچه ي نمك، به همراه قطاري از كاروانهاي شتر در رمل هاي مواج ارگ بند ريگ در آران و بيدگل و همچنين وجود بقاع متبركه و كاروانسراهايي از قبيل مرنجاب و آثار و ابنيه هاي تاريخي، همواره اين شهر را ميزبان گردشگران داخلي و خارجي قلمداد نموده است.
كاروانسراي مرنجاب در قلب كوير
كاروانسراي مرنجاب در موقعيت جغرافيايي ˚7 و ˚34 عرض جغرافيايي و ˚48 و ˚51 طول جغرافيايي ، در ارتفاع 810 متري از سطح درياي آزاد در حاشيه ي جنوبي درياچه ي نمك واقع شده است. قلعه ي مرنجاب از دهستان كويرات شهرستان آران و بيدگل و در 50 كيلومتري شمال شرق مركز اين شهرستان قرار دارد. قلعه ي مرنجاب ، كاروانسرايي است در كوير كه در مسير راه ابريشم قرار دارد و كاروان ها براي سفر به خراسان،اصفهان، ري و بالعكس از اين مسير مي گذشتند.در باره ي دليل ساخت اين قلعه و كاروانسرا در كنار درياچه نمك نقل است، كه شاه عباس با وجود ايجاد كاروانسرا و قلعه هاي متعدّد در سراسر كشور ، در اين منطقه تاسيسات دفاعي تعبيه نكرده بود،چون تا آن زمان دشمنان به خاطر درياچه ي نمك و گستره ي كوير، از اين سوي به پايتخت هجوم نبرده بودند. حمله ي ازبكها و افغان ها از طريق درياچه ي نمك به كاشان كه تا اصفهان پيش رفتند، شاه عباس را به صرافت انداخت تا در سال 1012 قمري سرِِيعاً يك پايگاه نظامي در اين منطقه ايجاد كند و جلوي تهديد را بگيرد.بالاي كاروانسرا به شكل سنگرهاي ديدباني است و ذكر شده است كه هميشه 500 سرباز مسلح در قلعه حضور داشتند و امنيت عبور كالا از چين به اروپا و بالعكس را در اين منطقه تامين مي كردند.
قنات كنار كاروانسرا كه بركه ي بزرگي به وجود آورده است، آب شيرين دارد واين در كوير نمك و شوره زار يك معجزه است، معجزه اي بي مانند كه رازش را هنوز نمي دانند.
درياچه ي نمك
درياچه ي نمك از شمال به دشت ورامين و از جنوب به شهرستان آران و بيدگل و از مشرق به سياه كوه و از مغرب به استان قم محدود مي شود.طول اين درياچه 80 كيلو متر و عرض آن حدود 30 كيلو متر است كه مساحت آن بالغ بر 2400 كيلو متر مربع مي باشد. ارتفاع اين درياچه از سطح دريا حدود 800 متر است كه به وسيله ي گسل هايي كه در سمت مشرق و مغرب روند شمال غربي- جنوب شرقي دارند و در جنوب به وسيله ي گسلي تقريبا شرقي – غربي محدود است كه عامل تشكيل اين درياچه احتمالاً در اثر فرو نشستگي و بازي همين گسلها مي باشد. وسعت و شكل اين درياچه ، متناسب با واردات آب و ميزان بارندگي در فصول مختلف سال فرق دارد. در مواقع بارندگي وسعت آن زياد، ولي در تابستان و پائيز وسعت آن كاهش مي يابد. به اين ترتيب سطح آب درياچه در نوسان است.
رودهاي مهمي كه به اين درياچه وارد مي شوند در سمت شمال و مغرب قرار دارند و عبارتند از: رود شور، رود كرج، جاجرود، حبله رود و قره سو.
املاح موجود در درياچه ي نمك:
مهمترين تركيباتي كه در درياچه ي نمك وجود دارد عبارتنداز: كلريد سديم،سولفات سديم، كلريد منيزيم، سولفات منيزيم و........
مزاياي درياچه نسبت به آب دريا:
1- درجه ي شوري بسيار بالا(درجه ي شوري آب دريا در حدود35 گرم در ليتر و آب درياچه ي كوير در حدود150 الي 200 گرم در ليتر متغيراست.)
2- درصد منيزيم بالا(در هر تن آب دريا13 كيلو گرم كلرايد منيزيم وجود دارد در حالي كه در آب درياچه ي كوير اين مقدار در حدود 6 تا 10 برابر متغير است.)
3- وجود نمكهايي به صورت جامد
4- وجود محلول نمكهاي غليظ و اشباع
5- تفاوت تركيب آب درياچه و نمكهاي جامد آن
6- متغيّر بودن تركيبات در حواشي و ميانه ي درياچه
7- مركزيّت درياچه از لحاظ جغرافيايي در كشور