|
موقعيت جغرافيايي
شهر نوش آباد با طول جغرافيايي 51 درجه و 26 دقيقه و عرض 34 درجه و 5 دقيقه از توابع شهرستان آران و بيدگل و از جمله مراكز تاريخي و باستاني منطقه كاشان است ، وجود آثار متعدد تاريخي از دوره هاي سلجوقي ، مغول ، صفوي و قاجار در نوش آباد گوياي اين سابقه بلند تاريخي است .
اين شهر از سمت جنوب با يك جاده آسفالته به طول 8 كيلومتر با شهرستان كاشان و از سمت شرق با جاده آسفالته به طول 3 كيلومتر با شهرستان آران و بيدگل ارتباط دارد . نوش آباد از طريق جاده كاشان ـ علي آباد با روستاهاي محمدآباد ، نصرآباد ، يزدل و علي آباد و بوسيله يك جاده خاكي از سمت شمال با روستاهاي شمس آباد و تقي آباد ارتباط دارد .
راه آهن دولتي نيز از كنار نوش آباد مي گذرد و اهالي مي توانند از طريق ايستگاه شهرستان كاشان با شبكه راه آهن سراسري ايران ارتباط برقرار نمايند .
ارتفاع نوش آباد از سطح دريا 900 متر ميباشد . اين شهر نسبتاً مسطح و شيب آن از جنوب به شمال حدود 4/0% و از غرب به شرق حدود 2/0% مي باشد .
ريگزار شن : از ويژگيهاي جغرافيايي نوش آباد قرار داشتن در دامن شنزار است . كلانتر ضرابي در تاريخ كاشان مي نويسد :«خلاصه تقريباً از يك فرسخي و دو فرسخي كاشان كه نقطه شمال است و حوالي قريه نوش آباد به سمت مشرق همه جا متصل بندريگ است كه پشته و دره و ماهورهاي بزرگ به يكديگر بسته است الي خراسان و افغانستان »
بواسطه اين ريگزار صدمات زيادي به كشاورزي و قنوات نوش آباد و بناهاي آن وارد شده است در سالهاي اخير به علت اجراي طرح تثبيت شنهاي روان از عمل تخريبي اين شنها كاسته شده است .
خشك رود سوك چم : بزرگترين خشك رود كاشان سوك چم نام دارد كه از غرب نوش آباد گذشته ، وارد دشت كوير و درياچه نمك مي شود اين موقعيت باعث مي شود كه نوش آباد در مسير سيلابهاي مخرب قرار گيرد . در سالهاي اخير اين رودخانه لايروبي شده و از خطر طغيان آن كاسته شده است
وجه تسميه (نامگذاري)
وجه تسميه نوش آباد را بايد از نام اصلي و قديم آن يعني انوشاباد جستجو كرد . در متون قرن سوم ، چهارم و ششم هجري از اين شهر بعنوان انوشاباد ياد شده است . اگر بخواهيم نام نوش آباد را به معناي لغوي آن در نظر بگيريم ، آنچنان كه در لغت نامه دهخدا درج شده است انوشا به معناي دين گبران و زرتشتيان است و انوشه به معناي خوشي و خرمي است .
در مورد وجه تسميه نوش آباد قول معتبري وجود دارد كه ما را از تكيه بر معناي لغوي آن بازمي دارد . اين وجه تسميه با سابقه تاريخي نوشاباد و اينكه در صدر اسلام نيز يكي از منزلگاه هاي راه ري و اصفهان بوده است سازگار است . اين وجه تسميه در تاريخ قم اينچنين آمده است :«انوشاباد اين ديه را از بهر آن بدين نام كردند كه يكي از اكاسره (ساسانيان) بدان ناحيت بگذشت به چشمه كه آنجاست فرود آمد و آن چشمه و موضع را خوش يافت بفرمود تا به آنجا ديهي بنا نهادند و انوشاباد نام كردند»
اين قول تاريخي با باور عاميانه مردم نيز سازگار است »درآثار تاريخي كاشان و نطنز» در اين مورد آمده است «اين خاطره تاريخي را علاوه بر آنكه نسلهاي متوالي مردم آنجا سينه به سينه بازگو كرده اند ، جايگاه فرودآمدن و اقامتگاه شاهنشاه ساساني در نزديكي چشمه قديمي قريه به نام تخت نوشيروان معروف بوده و اكنون هم آنجا را تخت گاه و چهارراه تخت مي گويند » .
در هر صورت انوشاباد در قرون اخير به سبب سنگيني تلفظ به نوش آباد تغيير نام يافته است .
محلات
نوش آباد هفت محله دارد كه به ترتيب تعداد جمعيت عبارتند از :
توي ده ، بالاده ، شيخ آباد ، جويباره ، دربريگ(دروازه ريگ) و محلات ورقاده و ولي دايه كه تابع محلات بالاده و توي ده مي باشند . اين محلات در سال 1360 به ترتيب به مناطق شهيد بهشتي ، شهيد مطهري ، شهيد منتظري ، شهيد باهنر و شهيد رجايي تغيير نام داده شد . هسته اصلي هر محله حسينيه مي باشد . معمولاً مقابل حسينيه هاي نوش آباد ميداني قرار دارد كه اطراف آن ميدان بازار محل محسوب مي شود ، مغازه هاي مختلف و مسجد حول محور آن قرار دارند . در واقع حسينيه ها تنها مراكزي هستند كه بيشترين افراد هر محل (در ماه محرم) در آنها تجمع مي كنند .
محله توي ده در مركز و شمال نوش آباد قرار دارد . محله بالاده در قسمت جنوب و جنوب شرقي ، محله دربريگ در شمال شرقي ، محله جويباره در شمال غربي و غرب و محله شيخ آباد در غرب و جنوب غربي نوش آباد قرار دارد .
نوش آباد سكناي مردم سيلك
تپه هاي سيلك كاشان بعنوان نخستين خاستگاههاي تمدن بشري در دشت محسوب مي شود . بدنبال تحقيقات پروفسور گريشمن مشخص شد در اين منطقه از هزاره پنجم قبل از ميلاد تمدن سيلك رويش خود را آغاز كرده و همپاي تمدنهاي باستاني بين النهرين به پيشرفتهاي قابل ملاحظه اي در تمدن آن روز جهان دست يازيده است . سرانجام اين تمدن در اواسط هزاره اول قبل از ميلاد به دست آشوريان نابود شد .
ساكنان رانده شده از سيلك كه شهر آنها بدست مهاجمان ويران و دستخوش حريق شده بود براي اسكان و زندگي به جلگه ها و چشمه سارهاي اطراف پناه آوردند از جمله كانونهاي مورد توجه اين مردم وحشتزده و هراسان چشمه سار و جلگه نوش آباد بود . صاحب تاريخ قم از وجود چشمه از دوران باستان در نوش آباد خبر مي دهد . چشمه اي كه در حين روايت تاريخ قم نيز هنوز زنده و فياض بوده است .
مولف «تاريخ اجتماعي كاشان» كه نوش آباد و چند جاي ديگر در كاشان را محل فرود آمدن مهاجران آريايي يا ساكنان متأخر سيلك پس از خرابي آنجا مي داند مأخذي براي اين ادعا ذكر نمي كند . ظاهراً توجه او به اين مناطق بعنوان محل فرود اقوام ذكر شده مبتني بر روايات تاريخي و يا اسطوره اي تاريخ قم و همچنين وجود آثار تاريخي از دوره ساساني در برخي از اين مناطق و در يك مورد هم كشف مسكوكات از اوايل كار هخامنشيان است كه در حوالي روستاي مرق كشف شده است .
وي پس از آوردن اين افسانه ها كه بعنوان وجه تسميه به كار رفته است مي نويسد : نتيجه مسلم و ترديدناپذيري(!) كه از اين داستان سرايي بدست مي آيد آن است كه قرنهاي متمادي پيش از ظهور اسلام و در عهد پادشاهان داستاني ايران اين قراء همچنان معمور و مسكون بوده است . البته اشاره مؤلف تاريخ قم به نوش آباد بر مبناي يك روايت تاريخي است .
دوره ساساني
در مورد ورود پادشاه ساساني به نوش آباد و وجه تسميه آن قبلاً سخن گفته شد كه در اينجا لازم به بازگويي مطلب نيست اما بايد افزود كه گذر پادشاه ساساني از نوش آباد و ساختن ديه كه در تاريخ قم بدان اشاره شده است نمي تواند بدون پيشينه زندگي در آنجا باشد بدين ترتيب معقول تر است كه بنا نهادن ديه را احيا و آباداني چشمه ساري بدانيم كه بدون شك محل تجمع انساني بوده است . زيرا وجود چشمه آنهم در دشت توجه زيادي را به خود برمي انگيزاند .
همچنين انگيزه ساختن ديه توسط پادشاه ساساني نمي تواند خالي از اغراض سياسي و نظامي باشد . جالب است بدانيم كه در تذكره هاي زيارات نوش آباد و همچنين تذكره امامزاده محمد هلال آران از نوش آباد بعنوان دارالخلافه انوشيروان ، دارالملك انوشيروان ، پايتخت خاقان انوشيروان و شهر انوشيروان ياد شده است .
بي آنكه بخواهيم در محتوا و صحت اين تذكره ها سخني به ميان آوريم ، از نظر دور نمي داريم كه اين عناوين حاكي از يك سابقه ذهني است كه در اذهان گذشتگان نقش بسته است .
به احتمال زياد اين شهر بعنوان يك نقطه حساس مركزي مورد توجه بوده است ، يكي از دلايل آن مي تواند قرار گرفتن نوش آباد در مسير شاهراه مركزي ايران بعنوان منزلگاه ري و اصفهان باشد كه در دوره هاي اسلامي اين امر مسجل و قطعي است كه بدان اشاره مي شود .
قرون اوليه اسلامي تا سلجوقي
بدنبال فتوحات اعراب مسلمان در سرزمين ايران شهر قم وكاشان در سال 23 هجري بدست ابومسلم اشعريگشوده شد .
گرچه گشايش اين شهر با نبرد و جدال شديد همراه بود اما نهايتاً دين اسلام در اين منطقه پذيرفته و تثبيت شد . اخباري در قرون اوليه اسلامي از كاشان در مورد برخي شورشها بدست مي آيد اما بهانه اصلي اين شورشها حكومتهاي اموي و عباسي هستند و مي توان اين حركتها را ناشي از عقايد شيعي دانست ، نه مخالفت با عقيده اسلامي .
در هر حال قديمي ترين مأخذي كه به نوش آباد اشاره دارد كتاب «الاعلاق النفيسه» ابن رسته (290هجري) است . وي از نوش آباد بعنوان يكي از منزلگاههاي راه بين ري و اصفهان نام مي برد و اين در حالي است كه در اين مأخذ اشاره اي به كاشان نشده است . همين موقعيت حياتي نوش آباد بر سر شاهراه مركزي ايران رهنمون ما به پيشينه تاريخي آن است .
بنابراين بايد اذعان كرد كه در همان قرون اوليه اسلامي نوش آباد موقعيت مهم و قابل توجهي داشته است و با توجه به مطالب قبلي بهتر است بگوييم اين موقعيت از قبل از اسلام تا قرون اوليه و قرنها بعد از آن همچنان حفظ شده است .
بنابر گزارش تاريخ نويسان و آنچه از كتاب «النقض» در وصف كاشان بدست مي آيد كاشان در روزگار سلجوقيان پررونق ترين دوران آباداني خود را پشت سر گذاشته است .در اين دوره نوش آباد نيز به تبع كاشان از رونق و اعتبار برخوردار بوده است كه گواه بارز آن بناي مسجد جامع نوش آباد است . اين مسجد بدون ترديد از آثار دوره سلجوقي است و ما بجز مسجد جامع كاشان و قلعه جلالي در هيچ نقطه از كاشان و اطراف آن چنين بناي باعظمتي از اين دوره سراغ نداريم .
هجوم ملك سلجوق و مياجيق به نوش آباد
ملك سلجوق بن محمد بن ملكشاه به سال 532 با لشگريان خود نوش آباد و روستاهاي اطراف كاشان را مورد قتل و غارت خود قرار داد . و ويرانيهاي بسيار نمود . گرچه شهر كاشان بواسطه برج و بارو و پايداري اهالي از اين هجوم درامان ماند اما 49 روستا و آبادي از جمله نوش آباد مورد هجوم وحشيانه قرار گرفت و بسياري از مردم نوش آباد به قتل رسيدند و بناهاي زيادي ويران شد .
ابوالرضا راوندي دانشمند نامي آن دوران كه در ديوان خود ضمن قصيده مفصلي از آن فجايع ياد كرده است در يكي از ابيات آن مي نويسد :
... و علي انوشاباد دارت دوره خروالهدتها علي الاذقان
اين بيت اشاره مي كند كه در اين هجوم سختيها و مصيبتهاي فراواني بر اهل نوش آباد وارد شد و مردم در اوج ناتواني به خاك افتادند .
همچنين در سال 594 مياجيق يكي از سرداران خوارزمشاهيان كاشان را مورد هجوم قرار داده اما پس از 4 ماه درگيري نتوانست به داخل شهر نفوذ كند و نهايتاً از در آشتي درآمد و شهر راتسخير كرد . لكن در اين مدت لشكريان او دهستانها و روستاهاي اطراف را يكباره غارت و ويران نمودند و نهايت ظلم و تعدي را به جاي آوردند كه طبعاً نوش آباد نيز كه نزديكترين فاصله را به شهر داشته است از غارت و قتل وحشيانه درامان نمانده است .
دوره مغول
در تجاوز وحشيانه مغولان در قرن هفتم هجري دوبار كاشان مورد هجوم اين قوم قرار گرفت و چنانكه شاردن فرانسوي در دوره هاي بعد گزارش ميكند حتي در اين حملات گورستانهاي كاشان و اطراف آن و قبور امام زادگان نيز ويران شدند . اما پس از اسلام آوردن غازان خان و بدنبال آن الجايتو و ابوسعيد ديگر سلاطين مغولي ، كاشان دوباره رونق و اعتبار گذشته خود را بدست آورد و بناهاي جديد برپا گرديد . در نوش آباد نيز آثار قابل ملاحظه اي از اين دوره به چشم مي خورد . يكي از آن آثار محراب گچ بري زيباي مسجد علي (ع) و احتمالاً ايوان شمالي مسجد جامع نوش آباد است ، زيرا ايوانهاي دوره مغول نسبت به دوره پيشين از ارتفاع زيادي برخوردار است و اين ويژگي در اين ايوان به چشم مي خورد .
اثر بسيار نفيس و ارزشمند ديگري از دوره مغول كه با كمال تأسف از بين رفته است منبر چوبي مسجد علي (ع) است كه نويسنده راهنماي آثار تاريخي كاشان خود آنرا رؤيت كرده و هنر و ذوق بكار رفته در آن را ستوده است .نوش آباد در مكتوب حكيم افضل الدين كاشاني
نوش آباد در آن روزگاران از هويت مستقل و مجزايي برخوردار بوده است تا جايي كه اين امر بعنوان مثل در ميان عام و خاص رايج بوده است . موضوع از اين قرار است كه در قسمتي از نامه اي كه حكيم افضل الدين كاشاني احتمالاً به خواجه شمس الدين جويني در سال 678 هجري ـ و پس از كشته شدن بهاء الدين محمد پسر ارشد او ـ نوشته ، آمده است : «... اكنون آن مخدوم برجايست و اگر او را مي خواهي زنده انگار كه در كاشان است و تو به نوشاباد و نه از حيات تو اثري و مددي به حيات او مي رسيد و نه از حيات او اثري به حيات تو مي پيوست ، او چون زنده بود تمام از تو مستغني و تو همچنين زنده از او مستغني ...»
سعيد نفيسي در توضيح عبارت فوق مي نويسد : ظاهراً اين جمله «او در كاشانست و تو بنوشاباد» در حكم مثل يا تعبير مثلي است و چنانكه از ظاهر عبارت و مطلب پس و پيش آن معلوم مي شود در موردي استعمال مي شده كه دو چيز با آنكه نزديك به يكديگر بوده اند اثري در يكديگر نداشته و بهره اي به يكديگر نمي رسانيده اند .»
عنوان مخاطب نامه افضل الدين مشخص نيست گرچه در برخي آثار عنوان مخاطب تاج الدين محمد نوش آبادي آمده است .
از آنجا كه دوره تيموري از دوره هاي مهم تاريخ هنر و فرهنگ اسلامي مي باشد ـ گرچه آثار اين دوره بيشتر در خراسان و ماوراءالنهر متجلي است ـ ناگزيريم از اين دوره نيز در تاريخ نوش آباد نام ببريم و آن اينكه برخي بناي فوقاني مسجد علي و مأذنه بسيار زيباي آن را از اين دوره مي دانند كه البته قرينه و دليل قابل ملاحظه اي براي اثبات اين مدعا نيست .
دوره صفويه
با ظهور نوادگان شيخ صفي الدين اردبيلي و تشكيل دولت شيعي صفوي در ايران ، كاشان شيعه نشين مورد توجه و نظر خاص پادشاهان اين سلسله قرار گرفت تا جايي كه از كاشان بعنوان «پايتخت مذهبي» صفويه ياد شده است .
آثارمتعدد تاريخي مذهبي درنوشآباد از اين دوره نيز گواه اهميت و آباداني آن است.مسجد حاج سيد حسين (1042 ه) حسينيه توي ده (1123ه) بقعه امامزاده محمد (1003ه) سه درب مسجد جامع (1132ه و 1007ه) كتيبه مسجد علي (ع) (1003ه) منبر چوبي كنده كاري حسينيه شيخ آباد (1123ه) كه اكنون اثري از آن نيست و دهها كتيبه تاريخي ديگر ، همگي از آثار اين دوره ميباشد .يكي از دلايل توجه به نوش آباد در عصري كه از شيعه بعنوان مذهب رسمي جانبداري شديد مي شود ، وجود تعداد زيادي از مقابر سادات و نوادگان ائمه معصوم (ع) در نوش آباد است .
هجوم افغانها به نوش آباد
پس از پايان يافتن سيادت صفويان و هجوم افغانها به ايران منطقه كاشان دوبار مورد هجوم اين اقوام قرار گرفت . اما از همه دردناكتر ماجراي قتل و غارت مردم نوش آباد و چند روستاي ديگر بدست الله يار خان افغان پس از قتل نادرشاه افشار است . در همين حمله افغانهاست كه عالم جليل القدر سيد علي اكبر نوش آبادي به شهادت رسيده است . شرح اين واقعه در كتاب تاريخ كاشان چنين آمده است :
مع القصه بعد از آنكه نادرشاه افشار غالب و قاهر شد و افغانان را پس از هفت سال قلع و قمع فرموده از كسان خود حاكمي رئوف مخصوص تعمير و اداره كاشان و قم گماشت و دو سال منال ديواني را براي اداره و آبادي و جبران شكستگيهاي افغاني به صيغه تخفيف گذاشت و في الجمله آبادي حاصل شد كه ناگاه در سنه يكهزار و يكصد و شصت و يك هجري (1161ه) در حدود خراسان نادرشاه را قزلباشان به قتل رسانيده افغانان متفرق گشتند ؛ الله يارخان افغان به عزم حدود يزد با معدودي به جانب كاشان آمدند . حسنعلي خان حاكم دروازه هاي شهر را بسته و به اهالي قراء نوش آباد و علي آباد و نصرآباد و راوند و طاهرآباد و خزاق اعلام كرد كه از هر ديه جمعي مهيا شده اول الله يارخان مزبور را دفع دهند و بعد هر كس كه در اين سلطان گردش ذهاب و اياب نمايند و آذوقه و سيورساتي طلب نمايند جواب كنند . رعايا هجوم آورده الله يارخان و معدودي كه همراه داشت ، غافل از اينكه هفت هزار نفر از بستگان او اينك از منزل قم سوار شده فردا طلوع آفتاب وارد به اين حدود خواهند شد با تفنگهاي به چهارپاره ساچمه انباشته در كمال شدت و جسارت متعرض شدند . الله يارخان مختصر بنه و آقروقي كه داشت گذاشته به جانب قم كه آمده بود فرار كرد و رعايا تا منزل سن سن او را تعاقب كردند و در باغ شاه كه در ميان دهنار و شورآب است با پس ماندگان و كسان خود برخورد و چون پاسي از شب گذشته بود به سرعت تمام به دهنار آمده يكي از رعاياي ساروق را كه گله بان و آن شب حوالي جاده خوابيده بود بلد گرفته از راه آب شيرين از وسط لورگ مزرعه خوابق و جيلان آمده نسيم شبي در جعفرآباد و ساروق منزل نموده هنگام طلوع آفتاب سوار شده همان رعايا كه ديشب تا سن سن تعاقب كرده شب را در آنجا بسر آورده و الان روانه قراء خود بودند بالتمام را با شمشير گذرانيده سراشيب آمدند و دهات مزبوره را بالمره قتل و نهب و غارت و خراب كردند و بر احدي از مرد و زن رحم ننمودند .
حسنعلي حاكم كه از واقعه مستحضر شد از بيم آنكه به اصل شهر دست اندازي بكنند دروب حصار را بسته تفنگچيان و سنگ اندازان به برجها و باروها مهيا گشت ، اما از آنطرف چون (افغانها) غنيمت زياد بدست آورده بودند بي اعتنايي كرده به صوب مقصد شتافتند .
دوره قاجار و قحطي سالهاي 1288 و 1335 هجري قمري
كاشان در دوره قاجار و اواخر آن با مصيبتهايي چون قحطي ، سيل و فتنه نايب حسين كاشي مواجه بود . آنچه از اين جريانات كه با نوش آباد ارتباط دارد به آن اشاره خواهد شد .
در سال 1288 بر اثر خشكسالي و كمبود غله و حبوبات ، قحطي سختي كه در اين دو قرن بي سابقه بود تعداد زيادي از مردم كاشان و حومه را به كام مرگ كشانيد .
در سال 1335 هـ.ق كه در نوش آباد به سال گراني مشهور است ، بدنبال يك خشكسالي ، قحطي وحشتناكي نوش آباد را دچار مصيبت كرد .
در جريان اين بلاي هولناك ـ كه بسياري از مردم مجبور به ترك آبادي شدند ـ بنا به گفته شاهدان عيني از مردم يا جان باختند و يا مجبور به ترك آبادي شدند . از كساني كه توانستند خود را به اواخر بهار سال بعد برسانند از اين مصيبت جان سالم بدر بردند . پيران و سالخوردگان از اين جريان داستانهاي دلخراشي بازگو مي كنند .
دو سيل ويرانگر در سالهاي 1284 و 1339 هجري قمري
نوش آباد بواسطه موقعيت نامساعد جغرافيايي از ديرباز در مسير سيلابهاي مخرب بهاري خشكرودهاي دامنه هاي بالادست مي باشد . بزرگترين خشك رود كاشان رودخانه سوك چم است كه از كنار نوش آباد مي گذرد . طغيان اين خشك رود باعث سيلابهاي ويرانگر مي شود .
در كتاب تاريخ كاشان آمده است :«در سال 1284 ه.ق اوايل بهار بر اثر ريزش متناوب باران به مدت 3 شبانه روز سيلي عظيم ، كاشان و اطراف آن را درنورديد . از جمله مناطقي كه آب در خانه ها و مزارع آن افتاد نوش آباد بود كه باعث شد تا مزارع و خانه ها ويران و قناتها تخريب و كوبيده گردد . كار به جايي كشيد كه مردم دل از خانه ها و املاك و زندگاني خود برداشته و با غوغا و تضرع و زاري دست دعا و نيايش به درگاه بي نياز برداشتند . گويا دعاي خسته دلان مستجاب شد . ناگاه ابر مرتفع و آفتاب نمايان شد . همه عقيده داشتند كه اگر 4 ساعت اين باران ادامه پيدا مي كرد كاشان و توابع آن بكلي ويران مي شد .
بر اثر اين تخريب زيانهاي مالي فراوان به اهالي وارد آمد و بواسطه كوبيده شدن قناتها و خرابي باغ و مزارع زمينها 2 الي 3 سال لم يزرع باقي ماند .»
بيست و هفتم فروردين سال 1339 ه.ق سيل عظيم و بنيان كن نوش آباد را طعمه خود ساخت . مردم نوش آباد كه از طريق ملا حبيب الله شريف قبل از واقعه از سيل خبردار شده بودند به خيال اينكه يك سيلاب معمولي است دروازه قياس آباد كه در مسير سيل قرار داشت را بوسيله خاك و سنگ لحد گرفتند .
پاسي از شب گذشته بود كه سيل مهيبي وارد نوش آباد شد . چون هنوز تعدادي از مردم بيدار بودند بقيه اهالي را از خواب بيدار كرده و راهي بيابانهاي شرقي نوش آباد كه از سيل در امان بود پناه بردند .
بجز محلات جويباره ، ولي دايه و شيخ آباد سيل در محلات ديگر جاري شد و خانه هاي اهالي را تخريب كرد . اما بناهايي مانند حسينيه توي ده و بيشتر مساجدي مانند مسجد جامع و مسجد علي كه مستحكم بودند ازسيل مصون ماندند . اما بناهايي مانند مسجد موسي بن جعفر و حسينيه بالاده تخريب شد . قلعه سي زن تخريب نشد منتهي آب به داخل آن نفوذ كرد .
در اين سيل خانواده شخصي بنام سيد يحيي بر اثر ويراني منزلشان در زير آوار كشته شدند . افرادي كه خانه هايشان تخريب شده بود به خانه هايي كه در محلات جويباره و ... قرار داشت و صاحبان آن بر اثر قحطي آن منازل را متروك گذاشته بودند ، پناه بردند .
غائله نايب حسين و پسرانش
يك گروه از اشراري كه تا سال 1337 ه .ق به مدت چند دهه ، در كاشان و اطراف آن به شرارت ، تجاوز و آدم كشي پرداخت ، نايب حسين و پسرانش بودند .
در نامه اي كه انجمن ولايتي كاشان در اين مورد در تاريخ 1328 ه . ق به تهران ارسال داشته از نوش آباد نيز كه در اين تجاوزات دچار ناامني و غارت شده است نام مي برد .
جريان كامل اين وقايع در كتاب «تاريخ اشرار كاشان» و «كاشان در جنبش مشروطه ايران» شرح داده شده است .
نوش آباد نيز در طي اين مدت ـ همانطور كه آورده شد ـ از آزار و اذيت اين جماعت در امان نماند . گفته مي شود تعدادي از اشرار نوش آباد كه به خدمت نايب حسين و فرزندانش درآمده بودند ، حتي پس از اعدام نايب حسين هم به شرارت ادامه مي دادند كه نهايتاً دستگير و اعدام شدند .
در كتاب تاريخ اشرار كاشان نيز به قتل يكي از اهالي نوش آباد به نام مند علي آقاجوني در ارتباط با نايبيان اشاره شده است . خاطره اي كه از اواخر كار نايبيان در ذهن سالخوردگان نقش بسته است واقعه ورود سردار لشكر «ماشاالله خان» و نيروهايش به نوش آباد است كه يك شبانه روز در نوش آباد به سر بردند . ماشاالله خان آن شب را در قلعه «سي زان» كه آن زمان مسكوني بود سپري كرد و نيروهاي همراهش در خانه هاي اهالي به سر بردند .
مكتب خانه هاي دوره قاجار و اولين مدرسه دولتي
در كنار آب انبار توي ده مكان درب ضلع جنوبي حسينيه جايي جايي كه بازار كسب و كار و تجارت بود چند كودك ريز و درشت در مكتب استاد حسين بيدگلي به يادگيري و تحصيل علم مشغول بودند . اين صوفي پاك نهاد كه در آن شلوغي بازار و هياهوي ميدان در مغازه عطاري خود به كار تعليم مي پرداخت در درس جديتي وافر داشته و بنا به رسم معلمان و مكتب داران قديم ، دانش آموزان چموش را جهت تأديب از تركه هاي آبدار نيز بي نصيب نمي گذاشت . اين مكتب دار كه اهل بيدگل بود و در نوش آباد مقيم شده بود اولين معلم مكتب در نوش آباد است كه ما آنرا به اسم مي شناسيم . او در منزل خود نيز كه مقابل مسجد حاج سيد حسين قرار داشت پذيراي شاگردان بود تعداد اين شاگردان البته از چند نفر تجاوز نمي كرد . از جمله آنها مي توان به آقا كاظم قريشي ، غلامحسين اميني و ارباب ميرزا حسين فرزين اشاره كرد . اين مكتب خانه در حدود سالهاي 1290 هجري شمسي داير بود .
چند سالي پس از آن مكتب خانه ديگري نيز در ميدان حاج لطيف (ميدان امام) محله توي ده داير شد كه ملامحمد حسين راجي آنرا اداره مي كرد . در مكتب خانه ها عم جزء ( پنجه الحمد ) ، كتاب اول و دوم تدريس مي شد و در كلاسهاي بالاتر ديوان حافظ و بوستان و گلستان سعدي از منابع درسي بود . ظاهراً اين ملامحمد حسين ميانه خوبي با حافظ نداشته و با اكراه از ديوان او استفاده مي كرده است ، بدليل اينكه در اشعار وي از مي و معشوق و شراب و جام سخنها رفته است .
مكتب خانه اي نيز در سال 1312 هجري شمسي در صحن زيارت شاهزاده اسحاق در محله بالاده داير بوده است . اساتيد اين مكتب خانه كه به دعوت سيد ميرزا جلال زادگان هرروزاز بيدگل به نوشآباد ميآمدندسيدتقيو سيد مهدي معلم ( برادران مصباحي ) بودند . اين مكتب خانه حدود 12 تا 15 نفر دانش آموز داشت كه غالب آنها فرزندان ماليكن و اربابان آنروز بودند ، از ميان آنها مي توان به ارباب يحيي ، حاجي عباس محلوجي ، ارباب اسداله و نوراله خان اميني اشاره كرد . اجرت هفتگي معلمان 5 ريال بود كه از هر شاگردي مبلغ 3 ريال در هفته دريافت مي شد .
مكتب خانه مسجد آقا (امام حسين«ع») در محله توي ده نيز از جمله مكتب خانه هاي آنروز بود . محل كلاس اين مكتب در طبقه زيرين همين مسجد بود كه ما جز از يك دانش آموز آن ، حسين آقا سادات الحسيني ، از ديگر دانش آموزان و معلم آن خبر نداريم . آنروزها به علت كمبود كاغذ ، شاگردان از لوح حلبي جهت مشق و بازنويسي درس استفاده مي كردند .
در اين دوران البته مردم از تعليمات معنوي ملا آقا حسين ، ملا محمد صادق ، آقاصدرا و سيد ميرزا جلال زادگان و ... نيز بهره مي بردند .در سال 1316 هجري شمسي اولين مدرسه دولتي با نام محتشم (در محلي كه قبلاً خانه ديوان و مخصوص امور قضايي در نوش آباد بوده و در سال سيلي تخريب شده بود) بنا شد .
جولابافي ،پرورش كرم ابريشم و قالي بافي در دوره قاجار
قبل از اشتغال به قالي بافي مردم نوش آباد به صنعت جولابافي و پرورش كرم ابريشم مشغول بودند .
جولابافي نوعي بافندگي دستي بود . مواد آن پنبه و پشم بود و محصولات آن كرباس (متقال) كه براي لباس و شال تنباكو استفاده مي شد .
پرورش كرم ابريشم نيز از ديگر مشغوليتهاي خانواده هاي نوش آباد بود . از آنجا كه در دوره قاجار وضعيت آب و هوا در نوش آباد معتدل بود و دشتها و باغهاي وسيع تا كيلومترها و بلكه فرسنگها آنرا احاطه كرده بود و قناتها پررونق و پرآب بود و بقول مرحوم حاج غلامعلي شيراني باغات دشتهايي مانند دولت آباد ـ كه اكنون هيچ اثري از آن نيست ـ به باغات فين تنه مي زد ، اين صنعت رونق فراوان داشت . پس از اينكه كرم ابريشم به پيله تبديلميشدآنرا در كارگاههاي داخل نوش آباد شرافه كرده و به كاشان صادر مي كردند . اما به علت خشك شدن مزارع و گرماي شديد هوا اين صنعت در نوش آباد بكلي متروك شد .
صنعت قالي بافي پس از سال سيلي (1339 ه. ق) از كاشان به نوش آباد آورده شد . اين كار توسط ربابه خانم دختر ملاحبيب الله شريف و همسر ملاحسين نوش آبادي صورت گرفت به اين ترتيب كه 7 دار قالي بنا كرد و ضمن اينكه شاگرداني به خدمت گرفت از كاشان نيز استادكار اجير ميكرد . كمكم قالي بافي در نوش آباد رونق گرفت مردم ابتدا قالي مزدي براي سرمايه گذاران مي زدند اما پس از مدتي خود به زدن دار قالي همت گماشتند .